سلام که سلامتی میاره اما بعدش !
ازش خواهش کردم ...
التماسش کردم ...
به پاش افتادم ...
سرش داد زدم ...
فحش اش دادم ...
...
آروم گریه کرد و گفت ...
سرطان خون ؛
ایدز؛
و تازه ... نا بارور هم هستم !
خندیدم و گفتم همین ؟!
شکاف ذهنی شماره 1: خب مگه سرطان دسته خودش بود ؟... بهش گفتم ایدز هم یه اشتباه بوده ... اما با ناباروریت موافقم ... تو ابن دوره زمونه کی حوصله بچه داره ...!
شکاف ذهنی شماره 2 : بهش ثابت کردم کردم که نه ایدز داره نه سرطان ... بهش گفتم دیگه دروغ نگو! گریه کرد ؛ بهش گفتم حقیقت و بگو ...اون چی بود که بد تر از ایدز و سرطان بود ؟ بازم گریه کرد !
شکاف ذهنی شماره 3: آدم یه چیزایی میبینه که ... شاخ در میاره این هوا !!!!!
نویسنده » متین . ساعت 10:37 صبح روز دوشنبه 87 تیر 10